در آسمان شب وقتی
نگاه می کنم از منظر نگاه .
می بینمت ،
که تماشا نشسته ای مرا
می پیچید این صدا
که چرا ؟
هان ،
بگو چرا ؟
من باور تورا
هزار بار به کاغذ نوشته ام.
اما هنوز
باور نکرده ام تورا.
می پرسم از ،صفا
که چرا ؟
هان،
بگو چرا ؟
گفتی ستاره ای،
سمری داری از خودت .
من در صدای تو
نه شنیدم صدای پا .
پاسخ بده مرا
که چرا ؟
هان ،
بگو چرا ؟
از من مرنج ،
رنج مرا هم علاج کن .
از خود بگو به من
به من تازه آشنا .
ازمن مپرس چرا
که چرا ؟
هان ،
بگو چرا ؟
؟ ,، ,بگو ,مرا ,هان ,بینمت ,چرا ؟ ,که چرا ,بگو چرا ,هان ، ,؟ هان
درباره این سایت